🍃 من و مهاجرت

📑 قرارداد

📝 به قرارداد نگاه میکنی. انگار سرنوشت تو در این چند صفحه ورق خورده است. یاد حرف های قدیمی ها میفتی که می‌گفتند سرنوشت روی پیشانی آدم نوشته شده. اما شاید تصور نمیکردی که این سرنوشت به زبان اجنبی باشد.
📝 صفحاتش را ورق میزنی. انگار هر بندش، بند بند دلت را پاره می‌کند. با اینکه ترجمه هم کرده ای باز انگار هیچ جمله اش برایت مفهموم نیست. نه اینکه مفهوم نباشد. به دلت نمی‌نشیند.
📝 انگار فقط داری توکل و اعتماد میکنی. توکل به خدا و اعتماد به آنکه به عنوان وکیل قبولش کردی. به کسی که نه تا به حال از نزدیک دیده ای و نه اصلا میدانی کجای این کره خاکی دارد نفس میکشد.

🖌 هر صفحه را که امضا میکنی دلت میلرزد. خدایا این همه پول بی زبان را به پناه تو میسپارم به کسی که فقط حرف هایش را شنیده ام. البته چند نفری هم گفته اند آدم بدی نیست. اما حقیقتا سپردن این همه پول و از همه مهم تر، سرنوشت، به یک آدم که تنها دنیای مشترکش با تو همین فضای مجازی بوده کار ساده ای نیست.

🍂 نگاهی به دور و برت می‌اندازی. به چهره معصوم فرزندت که در خواب ناز دارد رویا های کودکی اش را نوازش می‌کند و به چهره نگران همسرت که نمیداند اشکهایش را پنهان کند یا اضطرابش را.
🍂 خدا خودش می‌داند که هر قدمی که برمیداری به عشق همین هاست. این پول ها ساده به دست نیامده که ساده از دست برود. کار از فال حافظ و استخاره هم گذشته. میروی صفحه بعد.
🍂 دلار دلار دلار. همه اش به دلار است. مگر ما اینجا به دلار درمی‌آوریم که به دلار خرجمان باشد؟ راستی امروز دلار چند بود؟ فردا چند است؟ آخر این قرارداد قرار است چند باشد؟ دغدغه ای به نگرانی هایت اضافه میشود.

🍁 عوضش به کانادا رفتنش میارزد. کشور آرزوهایت. خودت را میان برگهای درخت افرا میبینی. رو به رویت آبشار نیاگارا به احترام تلاشت کلاه از سر برداشته و آن طرف تر فرزندت را میبینی که به زبان انگلیسی برایت داستان سرایی میکند و تو بدون آنکه بفهمی چه میگوید فقط لذت میبری.
🍁 اما نه. دلشوره های همیشگی رهایت نمیکند. ترس از بیکاری، دلهره از تنهایی، وحشت از بازگشت بی ثمر و هزاران هزار مشکلی که صف بسته اند تا تو را منصرف کنند.

🖌 مثل فرمانده ای که به چوخه اعدام دستور میدهد، به دستت فرمان امضا میدهی. زیر لب میگویی ان شاالله که درست میشود، امیدارم پولمان را نخورد و خدا کند عملکردش هم مثل حرف هایش شیرین باشد. شاید در تمام زندگی به این راحتی با یک برگه قید این همه پول را نزده باشی.
🥀 دوباره به فرزندت نگاه میکنی. لبخندش آرامت میکند. مصمم میشوی و این بار خودکار را روی کاغذ فشار میدهی. خدایا توکل بر خودت…

مطالب مرتبط

💠 فرم ارزیابی رایگان

به اشتراک گذاری پست

نوشته‌های تازه

آخرین دیدگاه‌ها

نوشته‌های تازه

Excepteur sint occaecat nulla cupidatat non proident, sunt in culpa qui officia deserunt mollit est laborum.

i2Canada IMMIGRATION Services