مهندسی ژئوتکنیک

با تشکر فراوان از مهدی پویا

و سپاس ویژه از خانم مهناز حسینی که در تنظیم این مصاحبه بنده رو یاری کردند.

همونطور که قول داده بودم این بار سراغ دوست بسیار خوبی‌ رفتیم که با کمال خوش رویی و صبوری به تک تک سوالات ما پاسخ داد و با اینکه دیر وقت بود و واقعا خسته از کار روزانه، اما این روحیه همکاریشون منو واقعا تحت تاثیر قرار داد. جناب آقای مهدی پویا مهندس عمران و مستر ژئوتکنیک که حدود یک سال هست که به کانادا تشریف آوردن و چند ماه هم هست که در گرایش ژئوتکنیک به صورت تخصصی مشغول به کار هستن. کمال تشکر رو از طرف خودم و تمامی‌ بچه‌های  از ایشون دارم و پیشرفت روز افزون رو واسشون آرزومندم.

اما متن مصاحبه:

سوال: در کانادا گرایش ژئوتکنیک ازمقطع کارشناسی ارشد جدا می‌شود یا از مقطع لیسانس:

پاسخ: در کانادا هم مثل ایران گرایش ژئوتکنیک از مقطع کارشناسی ارشد جدا می‌شود و در مقطع لیسانس همان دروس کلی خاک و پی ارائه می‌گردد. بغیر از شرکت هایی که در زمینه طراحی در سطوح بالایی فعالیت می‌نمایند؛‌ در اکثر موارد همان اطلاعات مقطع کارشناسی کاملا کافی بوده به شرط آنکه منطبق بر تجربیاتی باشد که در زمینه‌‌های طراحی یا اجرا بکار گرفته می‌شود.

سوال: برای کسانی در صدد پیوستن به بازار کار این گرایش هستند، کسب چه مهارت‌هایی توصیه می‌شود:

پاسخ: دانش علمی: در سطح شرکت‌های مشاور، کارهای آزمایشگاهی از نظر سیستم و آزمایش‌های متداول شباهت بسیار زیادی به ایران داشته و در کانادا فقط فرمت آن تغییر می‌نماید ولی اساس کار و اطلاعات عمومی مورد نیاز در زمینه ژئوتکنیک همان‌هایی هستند که در آزمایش‌های مکانیک خاک با آنها آشنایی داریم و در ایران بکار گرفته می‌شوند. از آنجایی که مقوله راه و بزرگراه در این کشور رو به رشد و توسعه است، تجربیات ژئوتکنیک و آشنایی با آزمایش‌های مربوطه در این زمینه بسیار مورد نیاز می‌باشد. سیستم‌هایی که فرد در موقعیت بازار کار واقعی قرار می‌گیرد مثل دوره ‌های کوآپ، روش بسیار خوب و قابل توصیه جهت ورود به بازار کار این گرایش به شمار میرود. همچنین برای کسانی که دارای مدرک تحصیلی هستند اما فاقد تجربیات کاری مرتبط می‌باشند، دوره‌های Internship روش بسیار خوب و مورد استقبال کارفرما‌یان جهت ورود به کار حرفه‌ای در این زمینه می‌‌باشد.

مهارت ‌های شخصیتی: در این کشور مهارت‌ها به دو دسته Hard و Soft تقسیم می‌شوند.

Soft Skill: شامل مواردی مثل توانایی برقراری ارتباط با دیگران، کار دسته‌جمعی ،… می‌باشد.

Hard Skill: همان اطلاعات علمی و دانش فنی مرتبط با گرایش مریوطه را در بر میگیرد.

در جامعه کانادایی باورعمومی بر این است که Hard Skill را می‌توان با دوره‌های آموزشی در فرد ایجاد نمود ولی Soft Skill مقوله ای کاملا فردی می‌باشد لذا برخلاف ایران تمرکز شرکت‌ها بر روی Skill Soft هر فرد است. در واقع ملاک عمده شرکت‌ها در گزینش نیرو توانایی فرد در بکارگیری دانش خود در کار می‌باشد و دانشگاه محل تحصیل و تعدد مدارک از جمله موارد بی‌اهمیت می‌باشند و حتی در مواردی که فرد با لیاقت تشخیص داده شود، از او مدرک مرتبط هم خواسته نخواهد شد ( موردهای بسیار زیادی دیده شده). برای مثال با احتمال زیادی می‌توان گفت فردی با تمرکز شصت درصدی بر روی Soft Skill و چهل درصدی بر روی Hard skill برای ورود به بازار کار، موفق خواهد بود. بهترین توصیه‌ای که در این زمینه می‌توان ارائه کرد توانایی ابراز خود و نشان دادن یک چهره موفق در مصاحبه‌ها است و آن بدین جهت است که ما در این کشور فاقد پیشینه کاری هستیم.

سوال: فیلدهای این گرایش و مهارت‎های مورد نیاز جهت ورود به بازار کار مرتبط به هر فیلد را توضیح میدهید؟

پاسخ: این گرایش شامل سه زمینه است: کار کارگاهی (Job site)،

طراحی (Technical Office) و هماهنگ کننده پروژه‌ها (project Coordinator)

Technical Office:

برای ورود به فیلد طراحی بحث لایسنس‌ها باید جدی گرفته شود. تا زمانی که نتوانند به شما اعتماد کنند شما پروژه‌ای رو نمی‌توانید نهایی کنید ولی می‌توان به عنوان بخشی از یک تیم بدون داشتن لایسنس‌ هم شروع به فعالیت نمود. گرفتن لایسنس P.eng بسیار توصیه می‌شود ولی بدون این مدرک هم می‌توان وارد بازار کار این فیلد شد.

 Project Coordinator:

در این فیلد مدرک PMP از همه مدارک معتبرتر است و این مدرک در سراسر دنیا بصورت بین المللی قابل قبول بوده و مدرکی است که اینجا نیز از اعتبار بالایی برخوردار می‌باشد و لایسنسهای P.eng و PMP از جمله Designation هایی هستند که تقریبا در تمامی آگهی‌ها برای ورود به این فیلد مورد تقاضا می‌باشند.

Job Site:

برای کسانی که در فیلد اجرایی کار کرده‌اند گرفتن لایسنس P.eng دشوار می‌باشد و PMP هم کاربردی نخواهد داشت. برای این گروه مدرکی به نام OACETT وجود دارد که در واقع سازمانی است که لایسنسی همانند P.eng را صادر می‌نماید.

حیطه وظایف فیلدها و ابزارهای مورد استفاده در هر حوزه:

Technical Office (طراح):

از آنجایی که در کشور کانادا شرکت‌های کوچک قادر به بکارگیری نرم‌افزارهای لایسنس داری که ما آنها را بصورت قفل شکسته استفاده نموده‌ایم نیستند، لذا یافتن معادلهای Open Source نرم‌افزارهایی که در ایران در این فیلد مورد استفاده قرار می‌گیرند و همچنین آشنایی با این نرم‌افزارها جهت ورود به بازار کار توصیه می‌گردد. حتی نرم‌افزار ساده‌ای مثل اتوکد رو خیلی از شرکت‌ها توانایی استفاده ندارند. مثلا در مراجعه به شرکتی نسبتا بزرگ از من پرسیده شده نقشه‌ها را چگونه upgrade میکنید که پاسخ دادم اتوکد و آن شرکت عنوان نمودند که بدیل گرانی اتوکد، شرکت چنین نرم‌افزاری در اختیار ندارد. لذا به کسانی که در این حیطه قصد فعالیت دارند توصیه اکید می‌شود که وابستگی شان به نرم‌افزارها کاهش داده شود.

جایگزینی که برای آن پیشنهاد می‌گردد نرم‌افزار اکسل است. از آنجایی که مدتی است این نرم‌افزار در حیطه طراحی جای خوبی باز نموده و قابل اعتماد می‌باشد و قابلیت برنامه‌نویسی را نیز دارد، لذا به دلایل ارائه شده جایگزین خوبی برای بسیاری از نرم‌افزارهای محاسباتی است. بیشتر گزارش‌های آزمایشگاهی در حیطه فعالیت این گروه قرار می‌گیرد و خود آزمایشگاه بخشی از تیم مشاور محسوب می‌گردد.

طیف گسترده‌ای از آزمایشات از Soil Test گرفته تا آزمایشات مونیتورینگ (ابزار دقیق) توسط شرکت‌های Third Party یا شرکت‌های مشاور انجام گرفته و فقط نتایج آن در اختیار طراح یا محاسب جهت طراحی‌ها یا کنترل قرار می‌گیرد. در اینجا حیطه وظایف شغلی بسیار تفکیک شده است و ممکن است فردی فقط طراح سازه‌های بتنی یا سازه‌های صنعتی و … باشد. از آنجایی که تخصص‌های هر فرد در بخش مشخصی متمرکز شده لذا در اینجا کارهای طراحی معمولا زیر نظر گروه طراحی انجام می‌شود. مثلا بخش فونداسیون با یک فرد و بخش طراحی سازه فلزی آن توسط متخصص طراحی سازه‌های فلزی انجام میگیرد و به همین صورت حیطه وظایف هر فرد در گروه طراحی مشخص و تفکیک شده است و در نهایت کلیه کارها توسط یک Senior Designer کنترل و در صورت نیاز با مدیر پروژه مشورت می‌گردد.

در اینجا تسلط بر روی آیین‌نامه‌ها از دانستن نرم‌افزارها مهم‌تر است. شناخت دقیق از فرهنگ ساخت کانادا و اینکه قبلا آیین‌نامه‌های مورد استفاده در کشور ما بر مبنای تنش مجاز بوده‌اند ولی در این کشور در حال حاضر گرایش به سمت طراحی بر مبنای LSD می‌باشد بسیار مهم است. این مقوله تسلط اولیه را بر روی آیین‌نامه‌ها کمی مشکل می‌نمایند که با کاربرد آنها حین کار این مشکل مرتفع می‌گردد. ولی توصیه نمی‌شود که افرادی که هنوز وارد بازار کار و یا هنوز وارد این کشور نشده‌اند بر روی آیین‌نامه‌ها وقت بگذارند، به این دلیل که استفاده منطقی از وقت نخواهد بود و در حین کار تجربه حاصل خواهد شد.

Project Coordinator (هماهنگ کننده پروژه):

در اینجا مدیریت پروژه که بخشی ازTechnical Office   است، فیلد بسیار خوبی برای کار در کانادا بوده و مهندسان زیادی در این فیلد مشغول به کار هستند. از آنجایی که اصول اولیه مدیریت پروژه در همه دنیا یکی بوده و تغییر چندانی ندارد، لذا اگر فرد تجربیات قبلی داشته باشد به راحتی میتواند وارد بازار کار ‌گردد. این حیطه شامل بحث‌های بودجه و زمان‌بندی  است و اصول اولیه آن تقریبا یکی بوده و فقط تغییرات آن در حیطه بومی سازی و نحوه انجام آن می‌باشد. از آنجایی که در این حیطه درک نیازهای طرف مقابل و نحوه ارائه سرویس در بازه زمانی مورد نظر، از اهمیت بالایی برخوردار است، لذا مهارت در برقراری ارتباط با دیگران ( شامل خوب شنیدن و خوب صحبت کردن) تخصصی کلیدی برای کسانی که در صدد ورود به این حیطه می‌باشند محسوب شده و این باور که هر فردی که زبان بهتری دارد، مدیر پروژه موفق‌تری خواهد بود، کاملا اشتباه است. در این زمینه افرادی هستند که شاید نتوانند خیلی خوب انگلیسی حرف بزنند ولی توانایی بالایی در نحوه بیان و ارائه موضوع و دریافت نظرات دارند که واقعا تعجب برانگیز است که چنین فردی با چنین سطحی از زبان چگونه Senior project management چنین پروژه وسیعی شده که رمز موفقیت این افراد همان مهارتCommunication  است.

با نگاه دقیق‌تری می‌توان گفت که دانستن ابزارهای ابتدایی همچون Ms Project، Office ، Excel و داشتن لایسنسی همچون PMP و تجربیات قبلی فاکتورهای مهمی هستند در ورود به بازار کار این رشته بسیار اساسی تلقی میشوند ولی تمامی Hard Skill های عنوان شده سهم سی درصدی از موفقیت در ورور به بازار کار رو تشکیل داده و سهم هفتاد درصدی موفقیت را اسکیل مهارت در برقراری ارتباط در حیطه وظایف کاری در دست دارد. در فیلدهای دیگر شاید بتوان با مهارت در Hard skill ها فقدان بعضی ازSoft Skill  ها را کمرنگ نمود ولی در فیلد پروژه واقعا مهارت Communication کلیدی و بدون جایگزین است.

بحث مدیریت زمان و حصول اهداف پیش‌بینی شده ، تسلط به مهارت‌های مدیریتی، دانش نرم افزاری بسته به نوع پروژه و از همه مهم‌تر و کلیدی‌تر مقوله Communication  از جمله تخصص‌های مورد نیاز برای ورود به بازار کار این رشته است. بدلیل قانون کپی رایت خیلی از شرکت‌ها کارهای فوق‌العاده پیچده‌ای را با نرم‌‌افزار Excel انجام می‌دهند. در بحث دیاگرام‌ها خیلی از Visio استفاده می‌شود که نرم‌افزار قدرتمندی است و حتی شرکت‌های زیادی از Visio بجای اتوکد بخصوص در مورد نقشه‌هایی که خیلی دقت بالایی نیاز ندارند، استفاده می‌نمایند.

برای Project Assistant داشتن لایسنس P.eng ضروری نیست ولی قطعا داشتن آن بسیار مفید خواهد بود. P.eng یکی از معتبرترین لایسنس‌های مهندسی در کانادا است ولی داشتن آن تضمینی برای ورود به بازار کار محسوب نمی‌شود. اما از آنجایی که تا شش ماه بعد از لند اقدام برای مدرک P.eng هزینه‌ای نخواهد داشت اقدام برای اخذ این مدرک توصیه می‌شود. در این حیطه داشتن مدرک PMP از اولویت بیشتری برخوردار است.

Job Site (کارهای گارگاهی):

این فیلد کمی با ایران متفاوت است. برخلاف ایران که تصمیم‌گیرنده‌های سایت‌های اجرایی (سرپرست کارگاه) معمولا تحصیل‌کرده‌های رشته مهندسی بوده‌اند، در اینجا اکثرا کارگر‌های حرفه‌ای که یا دارای تجربه کاری بالا یا دارای لایسنس می‌باشند، این مسوولیت را به عهده دارند. در مجموع در اینجا از تحصیلات مهندسی برای کارهای اجرایی خیلی استقبال خاصی نمی‌شود. این تصور که در صورت پیدا نکردن کار می‌توان درکارگاه‌های بزرگ مشغول به کار شد باور غلطی است زیرا که در اینجا در کارگاه‌ها برای تجربه فرد ارزش زیادی قائل هستند تا مدرک مهندسی. انتظار می‌رود که کسی که در کارگاه کار می‌کند با ماشین آلات به راحتی کار نماید و چون همه کارگران تحت نظر Union می‌باشند، آشنایی به قوانین Union و کدهای Safety فاکتورهای کلیدی برای راهیابی به این حوزه یه شمار میرود. بحث ایمنی به طرز عجیبی در اینجا جدی گرفته می‌شود. بدلیل اینکه کارهای اجرایی اغلب دشوار بوده و زیر نظر union ها هستند، پرداخت‌های خیلی خوبی دارند تا جایی که ممکن است فرد بتواند فصول سرد را نیز بدون کارکردن و با همان حقوق ماههای گذشته سر نماید. حتی ممکن است خود کارفرما فرد را در فصل سرما مرخص نماید هرچند که در اینجا به دلیل سرما، کار تعطیل نمی‌شود.

در این مقوله مهم‌تر از هر چیزی بحث ایمنی است. لذا داشتن لایسنس‌های معتبر در این زمینه الزامی به نظر می آید. برای ورود به این عرصه می‌توان از کارگاه‌های کوچک و از طریقtrade  شروع نمود.

در بحث اجرایی رشته ژئوتکنیک، کار خاصی ممکن است صورت نگیرد چون خود General Contractor انجام بسیاری از کارها را به عهده دارد و دیگر نمی‌توان آن را ژئوتکنیک نامید. حوزه فعالیت این گروه را میتوان در مقوله مطالعات پیش از ساخت، در حین ساخت و ارزیابی‌های بعد از ساخت دانست.

پروژه‌هایی که نیازمند رشته ژئوتکنیک هستند سیستم‌های ارتباطی و حمل و نقل می‌باشند چون روگذر و زیرگذرهای در حال  اجرا دارای Shoring سیستم (سازه نگهبان) هستند. همچنین در شبکه‌های آب و فاضلاب این فیلد بازار کار وسیعی را داراست ولی در عمل به این حوزه فعالیت دیگر ژئوتکنیک اطلاق نمی‌شود و در هر قسمت عنوان خاص خود را دارد مثلا کارهای ژئوتکنیک در زمینه آب و فاضلاب Tunneling نام می‌گیرد یا مثلا در زمینه بزرگراه‌ها Shoring سیستم نام می‌گیرد و در انتاریو بازار کار گسترده و رو به رشدی داراست.

سوال: برای کدام یک از فیلدهای ژئوتکنیک بازار کار بهتری وجو دارد و در کدام فیلد حقوق‌های دریافتی بهتر است؟

پاسخ: برای یافتن پاسخ این سوال بهتر است قبل از لندیگ به سایت www.Jobbank.ca مراجعه شود که در هر دو مورد بازار کار و حقوق هر سه فیلد آمارهایی ارائه می‌نماید.

عوامل زیادی همچون فصل و خصوصیات فردی و … در ورود به بازار کار نقش دارند.

سوال: توصیه عمومی برای ورود به بازار کار:

پاسخ: توصیه اکید به کسانی که در صدد ورود به بازار کار می‌باشند و یا هنوز لند ننموده‌اند این است که هم زمان با وقت گذاشتن بر روی Hard Skill که دنیایی از دانش فنی است و نیازمند به حضور در محیط کار، ارزیابی بازار کار و تخصص مربوطه می‌باشد، Soft Skill خود را هم تقویت کنند. همچنین از آنجایی که ماه‌های قبل از لند کارهای زیادی برای انجام وجود دارد و بدلیل عدم تمرکز کافی زمان مناسبی برای یادگیری Hard Skill ها نیست، بهترین کاری که می‌توان در این بازه انجام داد تحقیق و بررسی بازار کار و کسب اطلاعات کافی درمورد انجام کارهای اولیه بعد از لندینگ است.

گاهی اوقات لازم است برای شروع، انتظار شغلی کمی پایین آورده شود زیرا اینجا عناوین شغلی از اهمیت چندانی برخوردار نیستند. توجه خیلی خیلی مهم به این نکته ضروری است که پیوسته هوشیار باشیم که در سطحی که Downgrade کردیم، برای همیشه یا مدت طولانی باقی نمانیم. این برای شروع ایده خوبی است و بعدا باید  upgradeنماییم. توصیه اکید من ورود به بازار کار مرتبط و ایجاد شبکه دوستان و کامیونیتی در محیط جدید می‌باشد.

در اینجا هم بحث Networking و روابط نقش مهمی در ورود به بازار کار ایفا می‌نماید. بحث Networking  با پارتی‌بازی تفاوت بسیاری دارد. چون در اینجا رقابت زیاد است و کارفرما شناختی از افرادی که رزومه می‌فرستند، ندارد. لذا ترجیح می‌دهد فردی را استخدام نماید که فرد آشنایی ایشان را معرفی می‌نماید.

بهتر است برای فیلدی که در آن تجربه داریم، اقدام نماییم.

هرگز تسلیم نشدن و راه را به درستی پیمودن نتیجه مطلوبی را در بر خواهد داشت.

به اشتراک گذاری پست

نوشته‌های تازه

آخرین دیدگاه‌ها

نوشته‌های تازه

i2Canada IMMIGRATION Services